عنایت امام حسین(ع) به شهید علی نقی ابونصری  علی نقی ابونصری در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید و پیکرش در شلمچه ماند.  پدرش می‌گفت: خیلی ناراحت علی بودم. یک‌بار در عالم رویا دیدم که بالای یک ساختمان ایستاده. دستش را به طرف من دراز کرد و گفت: پدر بیا بالا. من را با خود به بالا برد. بعد پرسید: پدر جان می‌خواهی امام حسین(ع) را ببینی؟ با خوشحالی گفتم: بله. بعد مرا به جایی برد که نور خیره‌کننده‌ای قرار داشت. از هیبت و عظمت آن صحنه یکباره از خواب پریدم. مادرش از مفقود شدنش ناراحت بود و دوست داشت پیکرش بازگردد. شبی در عالم رویا دید در بیابانی قدم می‌زند و در جست‌وجوی فرزندش است. ناگهان جوانی آمد و گفت: مادر این‌جا چه می‌خواهی؟ گفت: به دنبال فرزندم آمده‌ام.  جوان به خیمه‌ای که در آن نزدیکی بود، اشاره کرد و گفت: آقا امام حسین(ع) آنجاست.  جلو رفت و امام حسین(ع) را مانند نور در خیمه دید. زبانش بند آمد. با اشاره به آقا گفت که نشان فرزندم را می‌خواهم.  آقا سه بار اشاره کردند که می‌دانم. ازخواب بیدار شد. مطمئن شد که پیکر علی پیدا می‌شود.  فردای آن روز از اهواز تماس گرفتند که پیکر علی پیدا شد. چند روز بعد پیکر فرزندش در کازرون تشییع شد.  @shahid_modafe_haram_miladheidari