خاطره یکی از همکاران شهید از شب ۲۱ رمضان سال گذشته با شهید صالحی: شب ۲۱ رمضان بود، با خودم گفتم امشب رو برم حرم حضرت رقیه(س) احیاء بگیرم. وارد حرم حضرت رقیه (س) شدم، مراسم توی مصلی حرم برگزار میشد هنوز احیاء شروع نشده بود، گفتم برم زیارت ضریح مطهر خانوم سه ساله بعد برم بشینم مصلی. سرم رو گذاشتم رو ضریح که متوجه یه جوانی شدم که نشسته و سرش رو چسبونده به ضریح رقیه خاتون و داره زار زار با گریه مناجات میکنه... چهرش رو دیدم یذره آشنا بود ولی دقت نکردم، معمولا بچه‌های ایرانی همدیگرو توی منطقه زیاد می‌دیدیم، تو دلم گفتم خانوم هر چی میخواد بهش بده... فردا غروب کنسولگری مورد هدف قرار گرفته بود، ما تو مقر خودمون بودیم، داشتم تلوزیون می‌دیدم و واقعاً از شهادت همکارا داخل کنسولگری ناراحت بودم. یه آن عکس شهدا رو تلوزیون نشون داد، چشمم به عکس صورت همون جوونی خورد که دیشبش، شب ۲۱ ماه مبارک رمضان داخل حرم حضرت رقیه کنار ضریح دیدم. اسمش رو نوشته بود: شهید سید علی صالحی روزبهانی اونجا بود که فهمیدم چی از خانوم سه ساله خواسته بود... +خاطره یکی از همکاران @shahid_modafe_haram_miladheidari