فاتحه ای برای هدف هایش در یکی از عملیاتهای تک نفره شهید، توفیق همراهی با سردار نصیبم شد، به محل مورد تایید شهید نزدیک شدیم و ایشان به بنده فرمودند کاملاً بی حرکت بمان، بنده نیز اطاعت کردم ایشان آماده شلیک به طرف دشمن شدند و سکوت همه جا را فرا گرفته بود که دیدم سردار بی ادعای میدان نبرد در حال زمزمه با خدای خود است کمی نزدیک آمدم و به قول معروف گوش تیز کردم و نجوای شهید که همراه با قطرات اشک بود را شنیدم که می فرمود : خدایا من برای تو می کشم، نه برای نفسم و بعد دو آیه شریفه (و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی) و (وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ) را تلاوت نمود. سپس در پایان کار شروع به خواندن سوره های حمد و توحید نمود، رو به آن بزرگوار نمودم و گفتم برادر زرین چه کار می کنید و ایشان فرمودند اینها خیلی هاشان به اجبار وارد جنگ شده اند و من هم بر حسب وظیفه ام دشمنان دین خدا را از روی زمین حذف می کنم و برایشان یک فاتحه می خوانم. تازه اینجا بود که به روح بلند معنوی و اخلاص شهید عبدالرسول زرین پی بردم و واقعاً روح بلند این شهید بزرگوار را احساس نمودم و او مصداق بارز روایت عاش سعیدا و مات سعیدا بود. @shahid_modafe_haram_miladheidari