2- آفرينش ملائكه، قبل از آدم بوده است. زيرا خداوند آفريدن انسان را با آنان در ميان گذاشت. «قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ»
3- انتصاب خليفه و جانشين و حاكم الهى، تنها بدست خداست. «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»
4- انسان، جانشين دائمى خداوند در زمين است. «جاعِلٌ» (كلمه «جاعل» اسم فاعل و رمز تداوم است.)
5- انسان مىتواند اشرف مخلوقات و لايق مقام خليفةاللهى باشد. «جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» البتّه ستمكاران از نيل به اين مقام محروم شدهاند: «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» «2»
6- ملائكه، فساد و خونريزى را كار دائمى انسان مىدانستند. «يُفْسِدُ ... وَ يَسْفِكُ» (فعل مضارع نشانهى استمرار است.)
7- حاكم و خليفهى الهى بايد عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خليفه نبايد «يفسد فى الارض» باشد.
8- طرح لياقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعى ندارد. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»
9- عبادت و تسبيح در فضاى آرام، تنها ملاك و معيار لياقت نيست. «نَحْنُ نُسَبِّحُ»
10- به خاطر انحراف يا فساد گروهى، نبايد جلوى امكان رشد ديگران گرفته شود. با آنكه خداوند مىدانست گروهى از انسانها فساد مىكنند، امّا نعمت
«1». نهجالبلاغه، خطبه 91.
«2». بقره، 124.
جلد 1 - صفحه 92
آفرينش را از همه سلب نكرد.
11- مطيع و تسليم بودن با سؤال كردن براى رفع ابهام منافاتى ندارد. «أَ تَجْعَلُ فِيها»
12- خداوند فساد و خونريزى انسان را مردود ندانست، ليكن مصلحت مهمتر و شايستگى و برترى انسان را طرح نمود. «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»
13- توقّع نداشته باشيد همهى مردم بىچون و چرا، سخن يا كار شما را بپذيرند.
زيرا فرشتگان نيز از خدا سؤال مىكنند. «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها»
14- علوم و اطلاعات فرشتگان، محدود است. «ما لا تَعْلَمُونَ»
@shahid_modafe_haram_miladheidari