💢 خاطره ای از شهید عباس حاجی محمدی 💥خاطره از شهید بزرگوار را دوهمرزم شهید در دوزمان مختلف بیان کردند.عباس دهقانزاده بهابادی وجلیل کارگر ساکن خیرآباد دو هم خدمتی شهید بودن که نقل می کنند: 💥 آموزشی ما در فصل گرم سال 1366 در باغ خان یزدبود هواخیلی گرم بود وآموزش نیروها سنگین .اتفاقا ماه رمضان هم بودو اکثرا اجازه روزه گرفتن نداشتند و ناهارمی دادند ولی بااین سختی ها می دیدیم شهید حاجی محمدی روزه می گیرد وناهار خودرا برای افطار می گرفت وشام رابرای سحری ، 💥 دروسط روز نگاه می کردیم می دیدیم لب و لوچه اش براثر تشنگی سفیدوخشک شده ولی تاپایان ماه رمضان روزه ها راگرفت .اینطور مقیدبودکه واجبات وتکالیف شرعی را ولواینکه بسیار سخت بود به جا آورد. 💥طولی نکشید در ابتدای فروردین 67 درسنگربودیم و زیرپتواستراحت می کرد تافرمانده گفت:تخریب چی می خواهیم سرخودرا اززیرپتوبیرون آورد واعلام آمادگی کرد وگفت من حاضرم ورفت ودرهمان عملیات شهید شد. ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ 💥حسن ابویی شوهر خواهر این شهید می گوید: عباس ازسنین کودکی مقید به نماز وروزه بود وبا اینکه پنج شش سالی بیشتر درس نخوانده بود ولی کتب شهید مطهری را مطالعه می کرد. 💥ضمنا شهید محمدعلی ابویی پسردایی وشوهر خواهر عباس هم در بهمن 1365 در عملیات کربلای 5 درشلمچه به شهادت رسید. @shahid_modafe_haram_miladheidari