تفسیر👇
با توجّه به قدرت بىانتهاى الهى در آيات قبل، جايى براى پذيرفتن سلطه كفّار نيست.
«بِيَدِكَ الْخَيْرُ، تُولِجُ اللَّيْلَ، لا يَتَّخِذِ ...»
در اين آيه سيماى سياست خارجى، شيوهى برخورد با كفّار، شرايط تقيّه و جلوگيرى از سوء استفاده از تقيّه بيان شده است.
تقيّه، به معناى كتمان عقيدهى حقّ از ترس آزار مخالفان و ترك مبارزه با آنان به جهت دورى از ضرر يا خطرِ مهمتر است. تقيّه، گاهى واجب و گاهى حرام است. قرآن در آيه 106 سوره نحل، دربارهى تقيّه سخنى گفته كه شأن نزول آن عمار ياسر است.
جلد 1 - صفحه 495
پیام ها
1- پذيرش ولايت كفّار از سوى مؤمنان، ممنوع است. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ» (اگر مسلمانان جهان تنها به اين آيه عمل مىكردند الآن وضع كشورهاى اسلامى اين چنين نبود.)
2- در جامعه اسلامى، ايمان شرط اصلى مديريّت و سرپرستى است. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
3- ارتباط سياسى نبايد مُنجرّ به سلطه پذيرى يا پيوند قلبى با كفّار شود. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
4- ارتباط يا قطع رابطه بايد بر اساس فكر و عقيده باشد، نه بر اساس پيوندهاى فاميلى، قومى و نژادى. «الْمُؤْمِنُونَ، الْكافِرِينَ»
5- هركس به سراغ كفّار برود، خداوند او را به حال خود رها واز امدادهاى غيبى خود محروم مىسازد. «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ»
6- ارتباط ظاهرى با كفّار براى رسيدن به اهداف والاتر، در مواردى جايز است.
«إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»
7- تقيّه، براى حفظ دين است. مبادا به بهانهى تقيّه، جذب كفّار شويد و از نام تقيّه سوء استفاده كنيد. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»
8- در مواردى كه اصل دين در خطر باشد، بايد همه چيز را فدا كرد و فقط بايد از خدا ترسيد. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»
9- ياد معاد، بهترين عامل تقواست. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»
10- مبادا به خاطر كاميابى و رفاه چند روزهى دنيا، سلطهى كفّار را بپذيريد كه بازگشت همهى شما به سوى اوست. «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 496
@shahid_modafe_haram_miladheidari