8.55M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
📝 سرلشکر شهید محمد رضا زاهدی به روایت همسرشان 🔟 قسمت دهم معراج شهدا و حرف‌های آخر حرف‌های همسرانه‌اش به معراج شهدا می‌رسد، به لحظه وداع... 🌷 برای دیدار با پیکرش به معراج شهدای تهران رفتیم. برای آخرین بار چهره اش را دیدم و وداع کردم. به او گفتم: «خوشحالم که به آرزویت رسیدی، به تو تبریک می‌گویم، امیدوارم بهترین مقام را به تو بدهند.‌ اما من یک عمر همراه و همسنگرت بودم، مبادا که فراموشم کنی.» ... 🌹 قبل ها یک وقت‌هایی به شوخی می‌گفتم: «وقتی شهید شدی من را یادت نرود!»، ایشان می‌خندید و می‌گفت: «مگر می‌شود شما را از یاد ببرم. شما شریک کار‌های من بوده و هستی.» 🔹 علی آقا اصلاً دوست نداشت گریه من را ببیند. بعد از شهادت هم گویا کاری کرده است که اشکم در نمی‌آید. قطعاً این آرامش به خواست اوست. هر وقت هم که سر مزارش می‌روم، یک آرامش خاصی می‌گیرم.  ⚫️ اما، صلّی الله علیک یا ابا عبدالله کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی