🔹 داخل مسجدالنبی که شدم حال عجیبی داشتم. بر خلاف حرم امام رضا (علیه السلام) حرم آینه کاری نبود و ستون های بلندش سنگ نما بودند، ضریح رسول الله هم یک شبکه ساده بود با نگهبانانی که مانع بوسیدن میشدند.
⏰ مدتی گذشت شاید ده دقیقه که همونطور زل زده بودم به مزار شریف حضرت و با زبان دلم با ایشان حرف میزدم، اشکم بی اختیار جاری بود.
در تمام این لحظات همراه پدر بودم ... چه سفری بود ... این سفر را مدیون پدرم هستم.
آن زمان شانزده ساله بودم ولی برخلاف برخی از همسفریها که بدون فرزندانشان آمده بودند، پدرم اصرار داشت که ما را هم با خودش ببرد.
هر چه برای خودش دوست داشت برای ما هم دریغ نمیکرد...
لحظات آن سفر همچنان مقابل چشمانم است.
🤲🏻 الحمدلله
ای کاش در دیدار بعدی مان باز هم با خوشحالی در آغوشم بگیرد.
📿
شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
💻
ایتا |
بله