تازه آنجا بود که هر دو فهمیدیم رضا نیامده و جامانده، چون درگیری بسیار شدید و نزدیک بود. حاجی فکر می‌کرد رضا کنار ماست و من هم چون از او جدا شده بودم فکر میکردم او در خط کنار بچه‌هاست.