#خاطرهـ شمارهـ یک:
@shahidalamdar_ir
👇👇👇👇👇👇👇
✍ نیمه های شب بیست و یکم ماه رمضان بود. حال همسرم هر لحظه بدتر می شد، خیلی نگران بودم. با کمک همسایه ها قابله خبر کردیم، کمی سحری خوردم. در حیاط خانه با ناراحتی قدم می زدم. یک دفعه صدایی بلند شد؛ کلامی که آرامش را برای من به همراه داشت. صدایی آشنا و همیشگی الله اکبر الله اکبر
🌷 صدای الله اکبر اذان با صدایی دیگر درآمیخت! همزمان با اذان صبح، صدای گریه نوزاد بلند شد. لبخند شادی بر لبانم نقش بست. یکی از خانم ها بیرون آمد و گفت: «مژده، پسر است!» عجب تقارن زیبایی، اذان صبح و تولد فرزند.
🌷 عجیب اینکه فرزندم در همان حسینیه به دنیا آمده بود. در بهترین ساعات و بهترین ماه و در بهترین مکان.
این پسر فرزند اذان قدم به این دنیا نهاد؛ در حسینیه ای که جز ذکر خدا در آن گفته نمی شد.
✅ شبهای جمعه خاطرات
🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است.
💠با ما همراه باشید💠
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🌐
eitaa.com/shahidalamdar_ir