شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ چهل و شش: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ چند سال بعد از شهادت سید، خداوند به من فرزندی عط
شمارهـ چهل و هفت: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ مادر ما زن مظلومی بود که خیلی در راه تربیت صحیح فرزندانش تلاش كرد، لحظه ای از فرزندانش غافل نبود. اختلاف سنی او با مجتبی کم بود. برای همین رازدار مجتبی و دیگر فرزندان بود. مادر همیشه می گفت: مجتبی خیلی به ما درس داد، ما را با اسلام ناب آشنا كرد. زمانی که می خواستیم خبر شهادت مجتبی را به مادر بگوییم خیلی می ترسیدیم. او ناراحتی قلبی داشت، ترس ما از این بود که این ناراحتی شدید تر شود. اما مادر خودش جلو آمد و گفت: من می دانم که مجتبی شهید شده. من مطمئن هستم. اصلاً مجتبی برای این دنیا نبود. خدا به او صبر داد. در مراسم تشییع و تدفین او مانند کوه استوار ایستاده بود. اصلاً فکر نمی کردیم اینگونه مقاوم باشد. بعد از شهادت مجتبی وظیفه مادر سنگین تر شده بود! عصرهای پنج شنبه و جمعه به سرمزار مجتبی می رفت و آنجا می ماند. بسیاری از خانم ها بودند که تازه با شخصیت مجتبی آشنا شده بودند و به سر مزار می آمدند. آنها از مادر می خواستند تا برایشان از خاطرات مجتبی بگوید. 🌷 بارها دیده بودم که دخترانی تقریباً بد حجاب می آمدند و می گفتند: برای عرض تشکر آمده ایم! ما حاجتی داشته ایم و این سید عزیز را به حق جده اش قسم دادیم و حاجت روا شدیم و... در این مواقع، مادر با لحنی صحیح و مادرانه شروع به امر به معروف می کرد. ابتدا خاطراتی از مجتبی تعریف می کرد. این كه مجتبی همیشه بنده واقعی خدا بود بعد می گفت: دختر عزیزم، خدا شما را حفظ کند، مجتبی از اینکه شما اینگونه باشی ناراحت می شود. بعد خیلی مودبانه در مورد اهمیت حجاب و اینکه چرا حجاب مورد تاکید اسلام است صحبت می نمود. دختران زیادی بودند که با نصیحت مادر، مسیر زندگی آنها تغییر کرد. حتی برخی از آنها از دیگر شهرها به ساری می آمدند و... سال ۸۵ ناراحتی قلبی مادر شدیدتر شد. قرار شد او را عمل کنند. کل خانواده از شرایط مادر ناراحت بودیم. اما او نشاط درونی عمیقی داشت! قبل از عزیمت به بیمارستان گفت: من عازم سفر هستم. دیگر تمایل به ماندن ندارم! در مقابل چشمان حیرت زده ما ادامه داد: مجتبی را دیده ام، جایگاه آخرتی مرا نشان داده و گفته که من با شما هستم. در یک غروب غم انگیز، مادر ما به دیدار سید مجتبی رفت. همه خانواده در حسرت غم و اندوه فقدان او سوختند. ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir