شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ دو: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ یکی از روزهای پاییز بود. غروب آن روز هر چه منتظر شدیم
شمارهـ سهـ : @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ جاده ای در مسیر مریوان داشتیم که به محور جانوران معروف بود! البته نام این مسیر بعدها تغییر کرد. هر روز ساعت نه صبح نیروهای ارتش تأمین را انجام می دادند و ساعت پنج عصر تأمین جاده جمع می شد و تا صبح فردا هیچکس جرئت تردد در جاده نداشت. به قرار دادن نگهبان در طی مسیر تأمین جاده می گفتند. چند نفر از بچه ها با یک خودرو از مریوان به سمت پایگاه در حرکت بودند. نزدیکی پایگاه خودروی آن ها پنچر می شود. همزمان با فرا رسیدن ساعت پنج، تأمین جاده جمع شد. ما هم از آن ها خبری نداشتیم. روز بعد وقتی سراغ جاده رفتیم. با یک خودروی سوخته مواجه شدیم! عصر روز قبل، وقتی ساعت پنج فرا رسید و تأمین جاده جمع شد، با شلیک یک گلوله آر پی جی خودرو منهدم شده بود. دو پیکر سوخته در داخل ماشین مانده بود که آن ها را به قرارگاه منتقل کردیم. آری، وضعیت امنیت کردستان به این صورت بود، در چنین شرایط امنیتی. سید مجتبی یکی از بهترین نیروهای پایگاه ما بود. روحیه مدیریتی سید از همان روزها به خوبی مشخص بود. وقتی به اطراف پایگاه می رفتیم منطقه را به خوبی برای ما تشریح می کرد. نقاطی که ممکن بود دشمن از آن طریق نفوذ کند مشخص می کرد و ... حضور ما در کردستان تا اوایل سال ۱۳۶۳ به طول انجامید. در آن مقطع بود که به جنوب اعزام شدیم و به لشکر ۲۵ کربلا رفتیم. سید مجتبی مدتی در گردان یا رسول و سپس به گردان امام حسین و بعد به گردان مسلم رفت و تا پایان جنگ در همین گردان ماند. ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir