شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ هفده: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ سال ۶۹ در خوزستان که بودیم مسئول طرح و عملیات بود. ی
شمارهـ هجده: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ پس از شهادتش به خوابم آمد و گفت: «برو به فلانی بگو این قدر دنبال دنیا نباش، من هم فراموش کردم، به سراغ آن بنده خدا نرفتم.» دوباره به خوابم آمد و همان را تکرار کرد. وقتی آن شخص را دیدم سفارش سید را به او گفتم، آن آقا سخت ناراحت شد و همان جا روی زمین نشست! نمی دانستم چرا. 🌷 بعد از مدتی شنیدم که خیلی به دنبال پست و مقام بوده، بعد از کلی تلاش توانسته بود به مقام مدیر کلی برسد. برای عرض تبریک با دوستان هیئتی به محل کارش رفتیم. موقع خداحافظی وقتی اتاق خالی شد، دوباره سفارش سید مجتبی را تکرار کردم تا فراموش نکند. گذشت... با اینکه خیلی تأکید کرده بودیم که اطلاع بدهد تا مراسم بگیریم اما بدون آنکه اطلاع دهد از مکه برگشت. وقتی به شهرستان قائم شهر رسید تازه به خانه زنگ زد که من از حج برگشته ام! ما هم چون از قبل آمادگی نداشتیم فقط به اندازه یک ماشین به استقبال او رفتیم، وقتی به او اعتراض کردیم که چرا به ما نگفتی و ... گفت: «می خواستم ریا نشود. معنویتش به همین است که کسی نفهمد.» ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir