پدرش او را در قبر میگذارد💔 داخل قبر صورت فرزندش را بوسه میزند :) شبی خواب شهیدش را میبیند... روی گونه پسرش، چیزی مانند ستاره میدرخشد... پدر از فرزندش میپرسد: اون چیه که روی صورتت می‌درخشه؟ شهید لبخندی میزند و می‌گوید: زمانی که من را داخل قبر گذاشتید، قطره ی اشک شما روی گونه ام افتاد، و این همان قطره اشک است که میدرخشد :))