شهدای مدافع امنیت و حرم
|ازبچگی‌نترس‌بود...| آرمان از بچگی خیلی نترس بود. یک روز با هم رفتیم استخر(حدوداً سه چهار سالش بود). آمد سمت لبه استخر، گفتم: آرمان جلو نرو، می‌افتی‌ ها! با همان زبان بچگانه‌اش گفت: میله رو گرفتم نیفتم... همین که آمد بنشیند... _به‌روایت‌ازپدربزرگوارِشهید 🕊 🌹