#خاطره
|زندگیامامزمانی(عج)|
سالِ آخر خیلی دغدغه داشت .
چند ماه قبل شهادتش ، همش زنگ میزد و پیام میداد میگفت: زخمزبونها اذیتم میکنه؛ این که بعضی ها هر وقت من یا خانوادم رو میبینن ، میگن چرا پسرتون رو فرستادید حوزه؟
آیندهش خراب شد...
فلانی تو فامیل یا دوستای همسن و سالش پزشکی و مهندسی میخونن ، آرمان چی ؟
انقد اذیتش کرده بودن که گفت : به فکرم زده چند سال از حوزه بزم یه کاری راه بندازم ، از این فشار در بیام ، دوباره برگردم.
باهاش صحبت کردم و دلداری دادم ، گفتم : شرایط اکثر طلاب همینه ، اما با وجود همه این سختی ها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد .
چند روز بعد زنگ زد گفت : فکر هام رو کردم ، هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست .
هر کی هم هر چی میخواد بگه.
حالا که این توفیق رو بهم دادند ، منم کم نمیذارم.
واقعا هم کم نذاشت...
_بهروایتازرفیقِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌱
#آرمانِعزیز🕊