- بههایده‹خوانندهیزنقبلازانقلاب› گفتنکهبهتیهماشینِلوکسومدلبالامیدیم، توبیاودروصفِعلیبرامونبخون ! هایدهقبولنمیکنه .. بعدوجهروبیشترمیکنن،میگنیهویلایبزرگمیدیمبهت؛ باهمونماشینیکهقولشودادهبودیم، حالاچی؟میخونی؟ هایدهبازمقبولنمیکنه ! اوناوجهروبازمبالاترمیبرن آخرشهایدهمیگهچرامتوجهنیستید؟ منمیتونمدرموردحضرتعلیبخونم ! ولیشرابِسرخخوردمودهانمنجاستداره؛ بهخودمایناجازهرونمیدمدرحالیاسمعظیمِعلیروبهزبونبیارم،کهنجسم ! بهخودماجازهنمیدموصفِعلیروبااینوجودپرازنجاستبکنم ..! جـٰانِعالمبهفداۍتوعلۍ(:🫀