#خاطره✨
|آرزویعاقبتبخیری|
مینشستیم میگفت مامان چشتو ببند.
میخواست دستمو بوس کنه ؛ چون میدونست نمیزارم به یه بهونهای میخواست و من نمیزاشتم.
میگفت : مامان بوسیدنِ دستِ مادر عاقببخیری میاره.
میگفت: دعا کن من عاقبتبخیر بشم و به آرزوم برسم...
_بهروایتازمادرِبزرگوارِشهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
#داداش_آرمان