••|🌿🕊|•• محمد رضا توی جبهه بود. خوابش را دیدم! از در که آمد داخل لباس خدام امام رضا (علیه‌السلام) را پوشیده بود. یک روحانی سید هم همراهش بود! انگار که عجله داشته باشد... آمد جلو و گفت: امام رضا (علیه‌السلام) مرا به خادمی خود قبول کرده. حالا هم آمدم با تو خداحافظی کنم... این را گفت و رفت! از خواب که بیدار شدم خیلی پریشان بودم تا اینکه خبر شهادتش را آوردند... حساب که کردم همان شبی که آمده بود به خوابم، مهمان امام رضا (علیه‌السلام) شده بود:)) •「اللّٰهُمَّ‌عَجـِّلْ‌لِوَلِیِّڪْ‌الْـفَرَج」• 💚•••|↫ ღـیدانهـ