#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
اردیبهشت 93
#آخرین_باری که باهم رفتیم خوزستان، 😔
دربین راه
#فاطمه
می خواست نهایت استفاده را ببرد،
انگار فهمیده بود که ،فرصت زیادی برای در کنار پدر بودن نداره .💕😔
درطول مسیر هرجا که می ایستادیم برای بنزین و یا خرید،
فاطمه سریع می پرید تو
#بغل_بابا ، 😭
جایی که ایستاده بودیم برای نهار و نماز ،
اسباب بازی هم داشت،
#فاطمه فقط با باباش بازی می کرد 👏
آن قدر باهم
#بازی کردن که نهارشون رو داخل ماشین خوردن ...❣️
چه روز
#زیبایی بود، فاطمه بر
شانه های
#پدر وبه دور از
#غم_فراق😭
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
خاطراتی از کودکی تا شهادت شهید مصطفی صدر زاده از زبان مادر بزرگوار و عزیزشان🌷
#شهیدمصطفیصدرزاده