یکبار در خیابان دیدم آقا مهدی
یک جاروی بزرگِ شهرداری دستش گرفته است
و خیابان را جارو میزند!
علت را که پرسیدم گفت: پشت نیسانش
بار شیشه داشته و موقع حرکت شیشهها
شکسته و خرد شدند و کفِ خیابان ریختند!
به آقا مهدی گفتم: ولش کن! آبرویمان میرود
شهرداری تمیز میکند ولی به حرفم توجهی نکرد
و بعد از اینکه خیلی اصرار کردم گفت:
اگه این شیشهها توی لاستیکِ ماشین
مردم فرو برود،حقالناس گردنم است
و فردای قیامت آبرویمان میرود!
#شهیدمهدیقاضیخانی