تولدش بود 🎂 می‌خواستیم سوپرایزش کنیم بدون اینکه خودش بدونه رفتیم خونشون و با کیک و کادوها منتظر بودیم از بیرون بیاد داخل خونه و سوپرایز بشه... درو که باز کرد و مارو توی خونشون دید خیلی ذوق کرد، خیلی خوشحال شد از برق چشماش و خنده پهن صورتش میشد فهمید که چقدر خوشحال شده... مدام می‌گفت وایی بچه ها خیلی خوشحالم کردید... منتظر بودیم بره لباس هاش رو عوض کنه و بیاد تا کیک رو قاچ کنه و کادو هارو باز کنیم اولین چیزی که گفت این بود : اذان رو گفتن بچه ها بریم نماز بخونیم و بعدش بیایم سراغ تولد؟ ماهم قبول کردیم و اول هممون نماز خوندیم و بعدم رفتیم برای ادامه تولد 🙂💜 @shahideh_faezeh_rahimii