.
" الان صحن استان رضوی بودم ،
همون صحن انقلاب که حسن جانم برات شهادت را آنجا گرفتند . . .
همون جا عکس زیبایی که با برات شهادت از دست امام رئوف گرفتند .
پارسال با دوستانت در چنین روزهایی مشهد مهمان امام رئوف شدی و با آن لبخند، برات شهادت را از دست امام رضا(ع)گرفتی . . .
بگو چه کردی گفتی وچه کردی دل امام را به دست آوردی وراضی از خود کردی و شهادت را گرفتی ؟
حسن جان با چشمانی تر دنبال قامت زیبایت از این ور صحن به اون ور صحن با خواهر هایت می چرخم. . .
خواهر هایت که با من اومده بودند نمی دانستند که مادر برای چه این همه صحن ها را چرخید تا به این صحن برسد.
به اسم چایخانه با من همراه شدند ولی دریغ اینکه مادرشان دنبال عزیزی روان است که ۲۴۳روز است یعنی پنج روز دیگر هشت ماه است که مادر را حیران و چشم براه خنده هایش کرده است و آن شوخی های دوست داشتنی اش دلتنگم کرده و...
خدا را به حق مادر سادات و امام رئوفی که
برات شهادت فرزندم را امضا نمودند ، برات اربعین دلباختگان وشیفتگان زیارت امام حسین(ع)
برما عطا بفرما . . . " ✨
📝
دل نوشته و عکس از مادر گرامی شهید حسن عزیز ، مشهدالرضا ، حرم مطهر امام هشتم (ع) .💚
#امام_رضا |
#مادر_شهید
#دل_نوشته
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[
https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]