شهید حسن مختارزاده 🇮🇷
. + " هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم" خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید . . . ✨ 🌿| شعر مداحی را
. 🌿 | و اما شعر این مداحی ، شعری از زبان آقا ابا عبدالله (ع) |: +تِزورونی اَعاهِـدکُم به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌ بندم +تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم می‌ دانید که من شفیع شمایم +أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم اسامی‌ تان را ثبت می‌ کنم +هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید +وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او +أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌ آیید +یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه ای که جان‌ هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌ اید +عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران! +تواسینی شَعائرْکُم عزاداری‌ هایتان به من دلداری می‌ دهد +تْرَوّینی مَدامِعْـکُم و اشک‌ هایتان مرا سیراب می‌ کند +اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم من و زخم‌ هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌ دهیم +هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید +هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ خوش آمدید ای که وعده‌ تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌ شوید +إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ آمدید در حالی که نه گرما برای‌ تان مهم بود و نه سرما +وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر +اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌ کنم +عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم در وقت دیدار پیشتان می‌ آیم و دور نمی‌ شوم و رهایتان نمی‌ سازم +مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم +یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌ اید +تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟ می‌ دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌ اندازد؟ +بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی به یاد آن دست بریده‌ ای که فریاد زد: مرا دریاب +صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌ برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد +کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ تیر هجرت کمرم را شکست +نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید +اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ سفارش این پرچم را به شما می‌ کنم +وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌ تان را برآورده می‌ کنم +یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ زائران من، عهده کرده‌ ام که هر بیماری را شفا دهم +اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ برادر زینب به خاطرتان شاد شد +هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم خوش آمدید صدایتان می‌ زند +یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم مرد غیرتمند به شما درود می‌ گوید +هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید +زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌ کنید، می‌ گوید: +تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی! کاش در جنگ حاضر می‌ شدید +ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی که مرا به اسیری نمی‌ بردند و مرا غارت نمی‌ کردند +و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی با تازیانه‌ های خیانت نمی‌ زدند +تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره صدایم می‌ زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت +اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم شما را بر این مصیبت می‌ گریانم +هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم خوش آمدید ای زائران من،‌ خوش آمدید | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]