. ••روايتـــــِ ديدارِ اول ، دیدار با همسر گرامی شهید غلامرضا بابانسب •• 🔹قسمت سوم🔹 از صحبت هایشان متوجه شدم که کل زندگی مشترکشان با شهید خلاصه میشود در 8 ماه. . . که دوماه از آن را در همان فریدون کنار (شهری در شمال کشور) و 6ماه دیگر را در شهر قم کنار هم روز ها را سپری کرده اند .شهید عزیز طلبه بوده اند و در قم درس طلبگی می خوانند . . . از ایشان از نحوه آشنایی شان با شهید پرسیدم و با همان لبخند برایمان از آشنایی با شهید می گفتند . . . مادرشان با مادر شهید رفیق بوده اند .یک روز که شهید همراه مادرشان برای خواستگاری رفته بودند، بعد آنجا به خانه ایشان می آیند ، اما نه به نیت خواستگاری . . . خب مادرانشان با هم دوست بوده اند . . . و قرار بوده است که بعد آنجا به جای دیگری برای خواستگاری بروند که همانجا شهید ، همسرانشان را می بینند و از آنجا به بعد میشوند برای هم . . . 🌿ادامه دارد . . . | 🍃 قرارگاه فرهنگی شهید حسن مختارزاده - [ https://eitaa.com/gharargah_shmokhtarzadeh ]