.
♦️ روایتی از وداع با شهید دهه هشتادی، حسن آقای مختارزاده در معراج شهدای تهران . . . ♦️
▫️✨| دلم میخواهد بدانم شهید حسن قبل از این، گوش مادر را آشنا کرده به واژه مادر شهید یا نه؟! که اگر روزی کسی در خانه را زد و خبر شهادتش را آورد، دلش هری نریزد و پاهایش سست نشود از شنیدن این واژه ؟! از شنیدن ترکیب اسم حسن و با واژه خونین شهید؟ سوالم افکارش را میبرد به سالهای دور به روزهایی که حسنش 9 ساله بود. میگوید:« 9 سالش که بود یک روز پدرش سری به اتاق حسن زد تا کتابهایش را مرتب کند. حسن خانه نبود. چند دقیقه که گذشت دیدم صدای گریه حاجآقا بلند شد. خودم را رساندم به اتاق و پرسیدم برای چه گریه میکنید؟! یک کاغذ نشانم داد. حسن انشایی نوشته بود و آرزوی شهادت کرده بود. من این را میدانستم که حسن یک روز به این آرزو میرسد!» |✨▫️
منبع :فارس
🔸بخش هفتم
ادامه دارد . . .
•• تصويری از کودکی شهید حسن مختارزاده•• سد شهر چای
#روایت_وداع |
#قسمت_هفتم
#معراج_شهداء
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[
https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]