امشب دلم گرفته برای دلت حسن قربان بیقراری و چشم ترت حسن یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد خود را گذاشتی عوض مادرت حسن او پیش چشم تو به زمین خورد و ناله زد این داغ تا ابد نشود باورت حسن تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی او گفت زیرلب که فدای سرت حسن امشب کمی ملاحظه کن، آه کم بکش درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن : 💔 نام حَسن که میشنوم روضه ها همان روزدوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani