کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
شبی به ذکر علی از لبم عسل می ریخت به روی دفتر شعرم، قلم غزل می ریخت دل شکسته ی من با علی علی گفتن برای مشکل خود طرح راه حل می ریخت به یاد صحن نجف سینه در طپش افتاد چقدر دل که به پایت در آن محل می ریخت مرا اسیر خودت کرده ای تو تنها با ملاحتی که از آن حُسن لم یزل می ریخت برای درک تو دریای عشق در کامم خدا دو قطره عطش کاش لااقل می ریخت من از تبارتو هستم به آن نشان که خدا غبارِ پای تو را در گِلم ازل می ریخت
#نــوكـــر_نـوشـــت
:
#یـاعـلـی_جـان
با دیده شبی ندیده ها را دیدم بی پرده تمـام ماسـوا را دیدم ایوان نجف نشسته بودم که سحر در وجه علی ذات خـدا را دیدم
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
#خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدفاضل_موسوی_امین
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani