شِکوِه دارم از خودم بر بخت خود پا میزنم سالها روضه میایم باز درجا میزنم گریه ات را با گناهانم درآوردم ولی مینشینم ناله ی الغوث آقا میزنم گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن در عوض قید شما را پای دنیا میزنم از دورویی خسته ام، از دست دارم میروم با همین اعمال زشتم، حرف زیبا میزنم من بدم اما دعایم کن تو بابای منی طفل بازیگوش هستم رو به بابا میزنم خیمه ات خلوت که باشد درد دل راحتتر است پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد یا ببر تا یا که خودم را میزنم : تا کی به پس پرده نهان چهره ی ماهت عمریست که من منتظرم بر سر راهت سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani