شش ماه آخر زندگی مان هر بار به نوعی خبر شهادش را یادآوری میکرد تا مرا برای تحملِ وداع و جدائی آماده کند... یکی از آن موارد، پخش نوحه و روضه هایی مثل همین روضه های "حاج محمود" بود! یکبار با روضه "نمیشه باورم، که وقت رفتنه..."، خیلی منقلب شدم و گفتم: آقارضا! بعضی روضه ها تا مغز استخوان آدم را میسوزاند...! او هم بسیار غمگین نگاهم میکرد و سرش را به عنوان تائید تکان میداد. ...و گویا من هم در ناخودآگاهم به او میگفتم که چقدر تحمل این مصیبت برایم سخت و سنگین است... شب اول محرم، شب خاکسپاری او و به نوعی نوکر برای اربابش شد... امّا... جان ها به فدای اربابمان حسین (علیه السلام) که برادرش فرمود: "لایوم کیومک یا اباعبدالله...😭 ...امان از دل زینب...🏴🖤🏴 https://chat.whatsapp.com/Kip9Lx4q88AFLRVvzNmbLh