بابامی و حرفی ز تو پنهان ندارم خسته شدم دیگر پدرجان،جان ندارم مثل تمام پیرزن های مدینه من هم ببین بابا دگر دندان ندارم دندان فقط نه، کل موهایم سفید است البته مویی هم دگر چندان ندارم در شعله های خیمه موهای سرم سوخت آن گیسوی پر پشت را الان ندارم از خستگی نای جویدن هم نمانده بس احتیاجی به غذا و نان ندارم نان و غذا که چه بگویم، نان خشک است نانی که خیرات است و میل آن ندارم خشکیده اشکم تا ببارم روی لبهات ابری کبودم من ولی باران ندارم بابا؟ کنیزی، این کنیزی کار سختیست؟ آخر که من سررشته ای از آن،ندارم اینجا به من مردی کنیز و خارجی گفت من را ببر من طاقت بهتان ندارم : بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت خانم سه ساله سلام الله علیها تسلیت◾ http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani