◻️◽️◽️◽️◽️ مرحوم شیخ رضا سراج از جمله خطبائی بود که مستمعین زیادی داشت و روضه های جانسوز می خواند. ایشان می فرمود : برای ادامه تحصیل علم وقتی به کربلا رفته بودم اتفاقی برایم افتاد. در حجره های اطراف حرم فقط یک حجره خالی بود که به من بدهند و آن هم هیچکس جرات رفتن داخل آن را نداشت چون هر طلبه ای ساکن آن حجره میشد پس از مدتی میمرد و تا آن زمان سه نفر که ساکن آن حجره شده بودند از دنیا رفتند! ایشان ساکن آن حجره می شود و دعا می کند که خدایا می خواهم راز این مطلب  را برایم فاش کنی. نقل می کند: بعد از چند روز شب جمعه که شد نیمه های شب صدای گریه بسیار غمناکی را شنیدم که از نهاد خود زجه و شیون می نمود، به نحوی که من طاقت شنیدن آن را نداشتم  و نزدیک بود بند از بند بدنم از هم بگسلد. به امام حسین (ع) متوسل شدم و خواستم که تحمل شنیدن این صدا را به من بدهد. فهمیدم آن سه نفر در اثر عدم تحمل صدای آن گریه ها مرده اند. منتظر شدم و متوجه جهت صدا شدم و دیدم خانمی جلیل القدر با قامتی خمیده به من نزدیک می شود. تا به من رسید سوال کردم سبب این گریه های شما چیست؟  و شما که هستی؟ فرمودند شیخ رضا سراج من حضرت فاطمه هستم. هر شب جمعه که می شود به محل حجره شما می آیم و اینچنین گریه و زاری می نمایم. حضرت فرمودند محل حجره شما دقیقا همان محل شهادت وقطعه قطعه شدن بدن حضرت علی اکبر حسین است..... صلی الله علیک یا اباعبدالله✋ http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani