ساعت یک و بیست دقیقه شب جمعه به وقت عشق:
دیشب وقتی پیکر عریان و غرق به خون یکی از مدافعان امنیت را در میان گرگ های کینه و دشمنی دیدم تمام وجودم درد شد و آه. دلم سوخت چه سوختنی. دلم سوخت نه برای پلیسی که چون امام حسین غریبانه عریان شد و در خون خود غلطید که شهادت هنر مردان خداست. دلم سوخت برای مرگ انسانیت در شهر همسایه. دلم سوخت برای توحش. دلم سوخت برای نفهمی و نادانی. دلم سوخت برای قضاوت آیندگان و تکرار تاریخ نادانی. دلم سوخت برای باور حدیث شیطانی "کار خودشونه.. " برای عوض شدن جای ظالم و مظلوم... برای اين همه سکوت خفه کننده...
کاش همه فریاد بودم.... کاش همه سخن بودم...کاش آنقدر توان داشتم که این همه مظلومیت را هوار میکردم بر سر جهالت مدرن. کاش می توانستم نقاب رسانه را از چشمان همه آنها که دوستشان دارم بردارم. کاش می توانستم به تعداد زنان سرزمینم چادر سر کنم تا مردان سرزمینم به جرم غیرت سلاخی نشوند. کاش شال همه دختران همسایه ام را پر از گیره عشق میکردم تا خفه کند گلوی هوس و بی حیایی را.. کاش گوشهایی بود شنوا و چشمانی بینا تا نقشه های شوم دشمن را نقش برآب میکردم. کاش...
خدایا دل به تو میدهم و دردم را با تو نجوا می کنم
خدایا قسم به رسول مهربانت، قسم به علی، قسم به زهرا، قسم به حسن، قسم به عریان بی کفن حسین غریب...نقاب از چهره نفاق بردار.
خدایا ما مشتاقان ظهور حجت توایم تو را به جان امام رضا تمام کن این روزهای سخت دوری را...
خدایا آرامش و امنیت را به سرزمین ما و همه سرزمین های مظلوم برگردان.
خدایا قسم به خون شهدا این انقلاب را تا ظهور حضرت حجت حفظ کن.
خدایا قسم به حجب و حیای زینب به زنان ما جرات و جسارت و افتخار پوشیدن چادر را عطا کن.
آمین ای مهربانترین🙏🙏🙏
استخاره به قرآن: صفحه ۴۲۱
... و خدا کافران را با همان خشم و غضبی که به مؤمنان داشتند بی آنکه هیچ خیر و غنیمتی به دست آورند نا امید برگردانید و خدا خود امر جنگ را از مؤمنان کفایت فرمود که خدا بسیار توانا و مقتدر است.احزاب ۲۵
وجیهه فضلعلی ۲۷ آبان ۱۴۰
مادر حافظ جامعه القرآن خردسالان همدان:محسن فضلعلی
@jqhamedan