تازه از سوریه اومده بود؛ منو مادرش و خواهراش خونه عمهی آقارضا مهمون بودیم؛ به آقارضا هم اطلاع داده بودیم که بیاد اونجا...
وقتی زنگ خونه رو زد، خیلی دلم میخواست قبل از همه به استقبالش برم اما یه جورایی حیا کردم و توی اتاق منتظرش موندم که بعد از ۴۵روز دلتنگی ببینمش...😭💔😭
وقتی منو دید، یواشکی گفت: چرا دم در نیومدی استقبالم؟!
از همه بیشتر دلم برای تو تنگ شده بود و انتظار داشتم قبل از هر کسی تو رو ببینم...
حالا میگم پیش همه؛ مخصوصا به متاهلها: تا میتونید قدر همو بدونید...💞
محبت همسرها به همدیگه عین عبادته💫
یه روایت خوندم که نوشته بود اگه قرار بر این بود که غیر از خدا هم میشد انسانی رو سجده کرد، اون شوهره که همسرش باید بهش سجده کنه؛ این دیگه برای خانوما یعنی اتمام حجت!🤔
#شهیدمحمدرضاالوانی 🕊
#همسرانههایشهدا🥀
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani