"ناگهان باز دلم یاد تو افتاد و شکست"
آتش است اینکه به خرمنگه آیینه نشست
دود این آتش دل تا به سماوات رسید
تیر اندوه شد و سینهی آفاق درید
پخته شد میوهی عمرت به چهل سال طلب
چیده شد مثل شقایق ز گلستان ادب
خطبهخط نامهی تو عشق به فروردین بود
از غم "سیدعلی" سینهی تو سنگین بود
شمع عمر شهدا داشت که میگشت تمام
حرفشان شد: "نکنید آه فراموش امام"
بال خونین کبوتر ز تنش جا مانده
یعنی او هم نگران "دل آقا" مانده
دست تو شانهی موهای غزالان شهید
یاد تو روزن نوری که شبی تار دمید
نکند حادثهات از دل و خاطر برود
این غریبانهترین کوچ، فراموش شود
#ققنوس
@shahidmohammadrezaalvani