نامه محمد قاسم برای بابای شهیدش🥀
بابارضا کاشگی منم مثل تو بودم؛ من تو رو از همه شهیدا بیشتر دوست دارم.
وقتی که میایم سرِ خاکت، مامان جون و باباجون گریه میکنن...
بابارضا اون وقت که من کوچلو بودم، شهید شدی؟
بابارضا هر وقت بیای، من نامهی خدارو مینویسم...
بابارضا هی نمیای، من دلم میسوزه...بیا دیگه!
بابارضا کجا شهید شدی؟! چرا پریدی؟! با چی شهیدت کردن؟! چرا بیسیمات گم شدن؟!
بابارضا خیلی وقته نیومدی؛ گریه میکنما!!
چرا رفتی سوریه؟! سوار هواپیما شدی؟! تقصیر دشمنا بود؟! تا خط پایان تفنگ داشتی؟!
کاشگی زود میومدی؛ بازم رمضون اومد، نیومدی! قرآن خوندیم، سوره مبارکه عصر خوندیم، لیله القدر نماز خوندیم، چرا نیومدی؟!
بابارضا بیا دیگه...هی نمیای من دلم میسوزه...💔🕊🏴😭🕊💔
✍اینا حرفای ۴سال پیش محمدقاسم با عکس پدر شهیدش بود که همون لحظه کاغذ و قلم رو برداشتمو حرفاش رو نوشتم...💔
محمدقاسم هنوز هم باور داره که با ظهور امام زمان (عج)، پدرش هم
#رجعت میکنه و اون روز رو می بینه که دستش توی دست پدر برای رفتن به سربازی امام زمانشه...🌷🤲🌷
#محمدقاسم
#یادگارشهیدمحمدرضاالوانی💔
https://t.me/shahidmohammadrezaalvani