اینجا اردوگاه بچه های همدان در جنوب است. با خانواده آمده بودیم راهیان نور، برای رهایی از دود غلیظ شهر که مشام روحمان را آزرده کرده بود... آخرین تولد زمینی آقارضا را کنار هم جشن گرفته بودیم. آقارضا در حال و هوای شهادت بود و مدام میگفت: حاجی دیگه داره میره... و شش ماه بعد اولین تولد آسمانی آقارضا را در معراج شهدا با اشک های بی امان، جشنی آسمانی گرفتیم... رضاجان! بدان که لحظه ایی از خاطرم نخواهی رفت و حتی روز تولدت نیز به یادت اشک میریزم... خداحافظ ای بهترین رویای شیرین زندگی ام... @shahidmohammadrezaalvani