🇮🇷°•| |•°🇮🇷 در خط مقدم کنار بچه های نبل و الزهرا نشسته بودیم. با آنها صحبت می‌کردیم و به درددل‌ها و مشکلاتشان گوش می‌دادیم. دقایقی نگذشته بود که ارتباط خاصی بین عباس و یکی از جوانان اهل نبل و الزهرا که تخصص ضدزره داشت، برقرار شد.🤝 در همین بین عباس را دیدم که دستکش خود را درآورد و به آن جوان هدیه کرد. آن جوان هم بسیار خوشحال شد و انگشترش را به عباس هدیه داد.🎁 دستکش‌ های عباس، دستکش های مخصوص نظامی و گران قیمت بودند. این هدیه دادن و هدیه گرفتن دو روز پیش از شهادتش اتفاق افتاد.❗️ به عباس گفتم: «این دستکش قیمت کمی نداره، راحت دادیش به این بنده خدا؟» گفت: «من شاید آخرین باری باشه که اینجا میام ولی این رزمنده ممکنه تا چند سال اینجا بمونه؛ این دستکش‌ها بیشتر به دردش میخوره.»😉 🔖شهید حسین جوینده_همرزم شهید @shahidmohammadrezaalvani