وقتش شده، كه دل به غمت مبتلا شود راهـی به سوی تربت كرب و بلا شود آن تربتی كه هركه نظر كرد، ديده‌اش گريان برای شاهِ سر از تن جدا شود فرقی نمی‌كند كه گدايت كجايی است آقا، به يک نگاهِ شما هر گـدا شود باب الحوائجی كه كنار تو خفته است بی شک به دست او گره بسته وا شود آئينه ی دلی كه شده تار، از گناه با اشک و ناله در غمت آقا جلا شود مُـزدِ رسالتِ نَـبـی اصلأ روا نبود با سنگ و تيغ و نيزه و خنجر ادا شود جز كـربلا و كـوفـه و شـامِ بلا و غـم بر ميهمانِ خود ستم اینسان كجا شود رأس حسین و بزم شرابی و خيزران در پيشِ چشم زينب كبری به پا شود جان ميدهد رقیه در آندم که ناگهان با حـنـجـرِ بريـده، لـبش آشنـا شود : لطفِ شیرِ مادر و نانِ پدر دارم اگر تا که گفتم واحسینا چشمهایم گریه کرد😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani