شب جمعه است نگاه همه سوی زهراست بوی سیب از حرم کـرببلا می آید مادری با کمری خم شده و موی سپید بادلی سوخته از عرش خدا می آید می زند ناله «بُنَیَّ» چه بهم ریخته ای هرچه میگردم عزیزم سر تو نیست چرا؟ هرچه می چینم عزیزم بدنت را بر خاک قسمتِ بیشتر از پیکر تو نیست چرا؟ میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه ات کو سرت، کو حنجرت، کو یاورت، کو دخترت بشکند دست کسی که دست بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم : در شلوغی قیامت،‍ که کسی یاد کسی را نکند بگذارید فقط اشک بریزیم و بگوییم ' سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani