🔻بردگی روشنفکر ایرانی برای نظام سلطه در خلال جنگ با شر مطلق
🔺برده خانگی🔺
کشور ایران در سختترین شرایط امنیتی قرار دارد و ایرانیان یکی از مهمترین برهههای تاریخی خود را سپری میکند. جمهوری اسلامی با رژیم آپارتاید صهیونیستی وارد یک جنگ تمام عیار شده و مشخص نیست این جنگ تا چه زمانی ادامه یابد. اعتراض به تجاوز و تعدی اسرائیل نسبت به خاک ایران و مردم آن موضوعی است که جامعه ایرانی را برافروخته و صدای عصبانیت آنان را بلند کرده است.
اسرائیل که در یک سال و اندی اخیر، تجاوزش به خاک غزه، لبنان، یمن و سوریه چند ده هزار کشته برجا گذاشته است این بار در یک قمار سنگین وارد معرکه رستاخیز یهود شده و جنگ وجودی خود با ایران را آغاز نموده است.
هنوز یک هفته از جنگ نگذشته که قریب به 300 نفر از ایرانیان، اعم از نظامیانِ حافظ امنیت و مردم عادی به دست نیروهای اسرائیلی و عوامل آنان در خاک ایران به شهادت رسیدهاند. صداهای مختلفی در واکنش به این وقایع بلند است؛ اکثر مردم ایران چه در فضای حقیقی و چه در فضای سایبری، نظام آپارتاید را محکوم کرده و بر امر اتحاد ملی انگشت میگذارد و پشتیبانی از نیروهای مسلح را فریاد میزنند. عدهای دیگر که تکلیفشان برای عموم مردم ایران روشن است، به عنوان ابزار دست نظام سلطه با حمایت از اسرائیل خواستار شورش در شهرها شدند تا وضعیت امنیتی و حساس کشور بیش از این در تنگنا قرار گیرد.
اما صدای دیگری نیز بلند شد. این بار روشنفکران ایرانی نیز به میدان قلمفرسایی و اظهار نظر آمدند. بخشی از آنان شجاعانه با حمایت از نیروهای مسلح ایران و نظام جمهوری اسلامی، اسرائیل را محکوم کرده و مدام از اتحاد و انسجام ملی میگویند، برخی بدون اشاره نسبت به حمایت از نیروهای نظامی و حافظان امنیت نسبت به شرایط نگران بوده و کلیشه «ایرانم تسلیت» را سر میدهند و در گوشهای دیگر، بردگان خانگی نظام استعمار و سلطه، جنونوارانه با متهم کردن ایران در پی منحرف کردن اذهان از اسرائیل به سمت نظام جمهوری اسلامی ایران هستند.
برده خانگی یک اصطلاح در قبال جریانی است که امپریالیسم و استعمار از آن بهره میگیرد. مالکوم ایکس در یک تمثیل جالب گفته بود، در قرنهای گذشته دو نوع برده وجود داشتند، بردههای مزرعه و بردههای خانه. بردههای مزرعه معمولا کارهای سخت و دشوار را انجام میدادند و همیشه مورد ظلم ارباب واقع میشدند؛ آنها هرازگاهی در واکنش به این خشونت و ظلم اربابان برعلیه آنان میشوریدند و به سمت خانه ارباب روانه میشدند تا اعتراضشان را به او برسانند و حق خود را بستانند.
در این میانه اما ناگهان، بردههای خانه، همانهایی که با ارباب خو گرفته بودند، زودتر از ارباب به جنگ و درگیری با بردههای مزرعه مشغول میشدند. از این رو بردهخانگی، همواره صفتی است که با آن میتوان پادوهای استعمار و استثمار را شناسایی کرد، همانهایی که نزد ارباب کمترین ارزش را دارند، اما فیگور و شمایل ارباب آنها را مسحور خود کرده است و حاضرند برای آن هرکاری کنند.
این بار ذهنیت استعماری برخی اهالی علوم انسانی، آنان را به بردههای خانگی اسرائیل و آمریکا تبدیل نموده است.
مصطفی مهرآیین که در ماههای اخیر به عنوان چهره شبهمنتقد نظام شناخته شده و سعی دارد همیشه، همه کس را عامل نظام و مخبر وزارت اطلاعات معرفی کند و علاقهمند است تا با سرشاخ شدن با نظام عنوان زندانی سیاسی را یدک بکشد، در نامهای از رهبر ایران و سران نظامی خواستنار استعفا شد! او در شرایطی که شرق و غرب کشور را دشمنان وجودی ایران محاصره کردند، با ذهنیت ارتجاعی و استعمارزده خود چنین پیشنهادی را ارائه داده بود تا وضعیت ایران و ایرانی از این بدتر شود.
رضا یعقوبی هم که مترجم آثار آنتونی کنی است و دوره چهارجلدی تاریخ فلسفه غرب را ترجمه کرده در استوری خود نوشت:« تحلیل کسی که جنگ افروزی ایران را نادیده میگیرد و فقط به تجاوز اسرائیل میپرداز بیشرفانه است!!!!!!»
یعقوبی یا حداقل ۱۰۰ سال دشمنی بعضی از یهودیان و صهیون نجس تروریست و استعمار و ظلم و ستم به ایران اسلامی عزیز ندیده یا ۵۰ هزار شهید غزه را ندیده یا از شهادت دانشمندان هستهای ایران بیخبر است که نمیداند اولین بار چه کسی آتش جنگ را شعلهور ساخت.
اینها بخشی از روشنکفرانِ برده ایرانیاند که عادت کردند همیشه انگشت سبابه خود را به سمت حاکمیت بگیرند و ایران را متهم نمایند. آنان حتی در سختترین شرایط هم دست از اتهام نظام برنمیدارند و گویی ایدئولوژی بردگیخانگی آنان را رها نمیکند و در هر زمان باید این سر سپردگی را نشان دهند. البته این افراد همانطور که تا الآن برای مردم ایران ارزشی نداشتند، زین پس هم فاقد ارزش خواهند بود.
ختم کلام: ایران
✍مهدی اسکندری
https://eitaa com/kriyaasses