هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می‌خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته‌ترین سرگشته‌ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی‌باشد، به زور است بی پوشیه مَحرَم کنار ما نباشد این کوچه و بازارها صعب العبور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه‌اش زنده به گور است از کربلا تا شام، صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است : 💔 ای مَحرَم زینب خبر داری که زینب وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام 🇮🇷اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🇮🇷 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani