"یا رازق‌الطفل‌الصغیر" نگاهش خیره و خشک است، لب‌هایش بیابان است شبیه ماهی ازآب بیرون مانده بی‌جان است چنین در روزگار مُردن از سیری، شگفتانه است که یک کودک بمیرد، چون که جانش بسته‌ به نان است چرا فریاد خون‌خواهی ز حلقومی نمی‌خیزد مگر این کودک کرب‌وبلایی، نامسلمان است؟! نگو او مرده، نه یکبار دیگر عکس را واکن نگاهش کن که او هرگز نمرده، مرده وجدان است که او از نان خود ماند و من از ایمان خود ماندم در این دوران که ایمان‌ها کم و نان‌ها فراوان است به قدر نان تازه، قدر ایمان را نمی‌دانیم که عالم پر شد از آدم، ولی قحطی انسان است خدایا واژه‌هایم را به برکت، گندم نان کن که بیداری انسان‌ها، به یاری تو آسان است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky