☆∞🦋∞☆ ماه رمضان بود . روزے یڪ تومان بِهش مے دادند تا نان برای افطار بخرد . بعدازظهر ، در مسجد ، فقیرے به او مراجعه مے ڪند و از فقرش مے گوید ، او هم تنها سکّه اش را به او مے دهد . موقع افطار بدون نان به خانه بر مے گردد . ڪتڪ مفصلے مے خورد ولے نمے گوید ڪه پول را به فقیر داده استـــــ . نمے خواستـــــ حتّے در غیابـــــ او، منّتے بر سرش بگذارد . سلام ظهر تابستان تان شهدایـے🌷 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani