با تکانِ پرچمت تسخیر کردی باد را دلنشین کردی هوای نیمه ی مرداد را حالِ شیرینِ زیارتنامه خواندن در حرم می‎کشاند سمتِ مشهد عاقبت فرهاد را با نگاهِ مهربانت ضامن آهو شدی بعد از آن کردی اسیرِ خود دلِ صیاد را حوضِ سقاخانه‎ات دارالشفایِ عالم است کرده بینا یک نگاهت، کورِ مادر زاد را باز می‎خواهم که مهمانِ تو باشم مهربان باز می‎خواهم ببوسم پنجره فولاد را پادشاهِ کشورِ عشقی و من از این به بعد میگذارم روی مشهد نام عشق آباد را : 💔 به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان ای آنکه مرا جز درت پناهی نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani