شیخ عباس قمی توی نفس‌المهمومش گفته است: «من به مأخذی دست نیافتم که دال بر آمدن لیلا به کربلا باشد». بهتر هم که سندی نیست. لااقل دل آدم ذره‌ای خوش می‌شود به این‌که مادرش نیامده بود. همان چند کلمه‌ از «رباب» هم که توی مقاتل آمده قلب آدم را آتش می‌زند. حجم مصیبت امام هم عظیم‌تر بود اگر لیلا توی خیام حاضر بود. اگر چشم‌های نگرانش عرصه‌ی قتال را می‌پایید. و اگر راست گفته‌ باشند راوی‌ها که «فقطعوه بالسیوف ارباً ارباً» باید دعا کرد این‌ وصف‌ها را مادر نشنیده باشد. همان «علی الدنیا بعدک العفا» گفتنِ پدر بس است برای تصور سنگینی مصیبت «علی». همان گذاشتن صورت روی صورت علی... توی آن صحرا، بانویی اما بود که بلد بود بار مصیبت همه‌ی مادرها را یک‌تنه به دوش بکشد. سیدابن طاووس از راوی نقل می‎کند که بعد شهادت علی، بانویی از خیمه‌ها بیرون آمد در حالی‌که داشت صدا می‎زد: «یا حبیباه!‌ یا بن اخاه!»... 2 1. مادرت نیست اگر، مادر سقا هم نیست/ عمه‌ات هست به جای همه‌ی مادرها (از مرثیه‌ی سوزناک علی اکبر لطیفیان). 2. و خرجت زینب بنت علی تنادی یا حبیباه! یابن اخاه!... و جاءت فاکبت علیه، فجاء الحسین فاخذها و ردها الی النساء. 🌷 [وبلاگ بهارنارنج] @Tanhatarazmasih 🌷عجب مرثیه ای سروده علی اکبر لطیفیان فقطّعوهُ بالسّیوف اِرباً اِرباً «با عبایِ نبوی کار کمی راحت شد ور نه سخت است تکان دادنِ پیغمبرها...» فقطّعوهُ بالسّیوف ارباً ارباً «چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده چه کنم با تو و با بُردنِ این پیکرها» فقطّعوهُ بالسّیوف ارباً ارباً «آیه‌ات بخش شده، آینه‌ات پخش شده علیِ اکبر من گشته "ع ل ی اک بر ها"... 😭🏴😭 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani