تمام دلخوشیم اینکه نوکرت باشم تمام عمر غلامی چو قنبرت باشم به‌ راه‌ عشق‌تو خواهم که بی‌کفن‌ گردم غبار کوی تو، پیشمرگ اکبرت باشم کنار علقمه با مشک تا سخن گفتم به یاد لعل لب خشک اصغرت باشم به خاک تربت تو سر نهادم و گفتم تمام عمـر عـزادار مـادرت باشم به تل زینبیه تا که‌ سینه زن شده‌ام نوا گرفته‌ام‌ و یاد خواهرت‌باشم میان روضه یکی آب دست من میداد نخوردم آب حسین؛ فکر اصغرت باشم صدای نعره‌ی شمر آیدم بگوش، حسین! فدای لعل لبت، یاد حنجرت باشم خدا کند که شب جمعه کربلا باشم به درد عاشقی ات یا که مبتلا باشم : 💔 شب جمعه ست و کمی بر دل زارم بنگر مرغ دل، میل پریدن به حریمت دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، روزحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani