آواره ی عشقیم و غم خانه نداریم بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم آنقدر خمار گل خوشبوی حسینیم کز شدت مستی غم میخانه نداریم در عشق چنان سوخته بال و پرمان که دیگر خبر از ناله ی پروانه نداریم آنقدر ز خود بیخود و غرقابه ی عشقیم کز فرط جنون کار به دیوانه نداریم تا کشته ی تیغ سر ابروی حسینیم ما میل به اعجاز مسیحانه نداریم تا کرب و بلا قبله ی مردان خداجوست دیگر هوس کعبه و بتخانه نداریم بگذار به مجنونی ما جمله بخندند ما واهمه از طعنه ی بیگانه نداریم : 💔 تیغ مژگان به کَفَت گیر و سرم را تو بزن ای فدای سر تو، جان من و اجدادم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani