مناجات عارفانه و خواندنی شهید محمد میرزایی
پروردگارا! سالیان درازی را در زیر پرده جهل و غفلت، پستی و ذلت،بی شرمی و حقارت، بی پروایی و وقاهت،گمراهی و ضلالت به سر برده ام و اما، و امّا با وجود این همه گناه و با وجود این همه تباه، باز می دانم که روزنه ی رحمت تو بر کسی بسته و پوشیده نیست این را به یقین یافته ام که اگر حسابرسی من به دست تو باشد که هست تو توّابی و رحیمی ،تو بصیری و سمیعی،تو رئوفی و رحیمی، تو منّان و لطیفی و از گنهکاران در خواهی گذشت گناهانم را خواهی پوشاند و از عذابت در امانم نگه خواهی داشت.
خداوندا! مرا ببخش که همواره در پی یافتن شهرت بوده ام.
خداوندا! مرا ببخش که چه بسیار سخنان گزاف و بیهوده و لغو گفته ام.
خداوندا! مرا ببخش که چه بسیار نماز به جا آورده امّا نمازی سر تا پا ریا.
خداوندا! مرا بیامرز که نهال تقوا را در سرزمین درونم نپرورانده ام.
خداوندا! مرا بیامرز که چشمه ی خضوع و خشوع را در قلبم بوجود نیاورده ام.
خداوندا! مرا بیامرز که شکمم را از لقمه های حرام پرکرده ام.
خداوندا! مرا بیامرز که هرگاه سخن می گفتم و گوینده بودم شنونده را جاهل و خود را عالم می پنداشتم.
خداوندا! مرا بیامرز که هرگز آن چنان که باید و شاید به کتاب تو روی نیاوردم و آن را بهای اندکی خریدم.
خداوندا! تو را سپاس می گویم که چه بسیار عیوب مرا پوشاندی.
خداوندا! تو را سپاس می گویم که هرگز پرده ی آبروی بنده ات را ندریدی.
خدایا! اینک قلبم از دوری یاران و برادران و فراق عزیزان در پرده ای از غم و اندوه فرو رفته است به یاد شهیدان اشک می ریزم بر می خیزم و به یاد آنان می خوابم.