❤️ کمی دلتنگی : بعدازمدت ها قلم به دست گرفتم وآماده نوشتن دلتنگی هایم برصفحات سفیددفترم شدم.. تابازبرایت شرحی ازدلتنگی های غریب پسرانه ام دهم... مدت هاست بغض امانم رابریده است... می خواستم قلم به دست بگیرم وبنویسم ولی هیچکدام یاری ام نکردند... نه کاغذ..نه قلم...نه دلتنگی هایم... و به اوج بی کسی هایم که می رسم زبانم هم بسته می شود و تنهامحکوم می شوم به سکوت... نمی دانم اکنون که قلم به دست گرفته ام چه بایدبنگارم...؟ ازقهرکنان یک ماهه ام ویاآشتی کنانش..؟ ازبی جواب ماندن ندبه های دلتنگی ام یا.... مدت هاست پی پاسخی هستم که آرامم کند... باتوهستم..می شنوی؟؟ تنهایی ام رامی بینی؟؟ منم پسرت....! غریب افتاده ام بین این مردم..! آنقدرنگاهم نکرده ای که پاک ازیادت رفته ام... تنهاهستم درزمینی که به بهای جان فروختی اش.. مدت هاست دیگرخودم نیستم..تمامم پرشده ازسه نقطه های بی نهایت... راستی بابا عماد این روزها زیاد بهانه تو را میگیرد پدر عزیزم شهادتت مبارک شادی روح شهدا صلوات 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi